تلنگري بود نه يواشش.... متشكرم عزيزم.

دو پست آخر وبلاگتون رو خوندم

و حظ بردم

و زندگي شخصي رهبري هم از لينکاتون ديدم و استفاده کردم

بسيار ممنونم

سلام عزيز.خوبيد انشاالله؟شما همون خانمي بوديد که مکه هم رفتيد و چشماتون آبي بود؟ببخشيدا آخه اين تصوير تو ذهنم مونده بود.
وبلاگتون خيلي جالبه.با افتخار لينک شديد تا بيشتر بخوانمتان

واااي عجب پستي بوددددد من هم شرمسار شدم از خودم

شما هم که برگزيده ميشي کلک ..مبارکه. لينک شدي

چند شبي است توي مسجد محله ما بعد از نماز منبره

يه حاج آقائي مياد صحبت ميكنه خيلي جالب. ميگفت اون نمازي كه از ما خواسته شده نماز اول وقته و نمازي كه ما ديرتر ميخونيم به جاي اون نمازي كه از ما خواسته شده تلقي ميشه. اين نيست كه ما فكر كنيم يك ساعت دو ساعت ديرتر هم كه خونديم طوري نيست قضا كه نشده كه؛

يه بزرگي ميگفت هر چي خدا در نظرت بزرگ تر باشه بيشتر براش حرمت قائل باشي بيشتر براي نمازت تلاش ميكني. مثلا مرحوم آسيد علي آقاي قاضي هميشه براي نمازهايشان غير از آداب كاملي كه بجا مي آوردند جوراب هم پايشان ميكردند. از باب احترام و حرمت

سلام. راستش را بخواهي، عمو پورنگ چه سي دي و چه تي وي! همه اش گمراه کننده است و خراب، بچه ها را رقاص به بار مي ياره، ملائکه را از خانه فراري مي ده، شياطين را به خانه مي کشانه، چه اين مراجع آن را حرام کرده باشند يا نه، چه گوش داده و ديده باشند يا نه، خيلي چيزاي ديگه هم همينطور. الحمد لله از وقتي تلويزيون ما خراب شده به ويژه کانال دو اصلاً نمي گيره. پسرم بيشتر ترقي کرده است.