یاقــــــوت ســــــــرخ
داشتم به این فکر میکردم که چند سال پیش وقتی که ما بچه بودیم توی این روز ها شور و حال خاصی داشتیم . انگار عید ما دانش آموزان ، دهه فجر بود! .از بس که در تلاش و تکاپو بودیم که جشن های دهه فجر به نحو احسن انجام بشه جالب تر این بود که هر کلاسی خودش رو رقیب کلاس دیگه می دونست و گاهی هم از روی هم تقلب میکردند . تمام هم و غم من این بود که بیست تا تک تومن از بابام بیشتر بگیرم تا بتونم بادکنک یا لوستر خوشکل تر یا بزرگتری برای کلاسمون بخرم . آخ که چه شور و حالی اشتیم وقتی همگی میریختیم توی سر همدیگه تا چهار تا بادکنک و لوستر رو به کلاس نصب کنیم. گاهی هم بچه های خوش خط یه شعر هایی رو پای تخته مینوشتند. یادمه کلاس چهارم بودم که به زوور از بابام پول گرفتم تا از اون بادکنک های مش ماشاءالله بقال سر کوچه ی مدرسه مون بخرم . آخرش خریدم و با کلی ذوق و شوق رفتم وسط کلاس نصبش کردم . چقدر ذوق داشتم وقتی میدیدم که بادکنک من از همه بزرگ تر و بهتره . یادمه توی مدرسه مون هر روز از این دهه رو یه کلاس جشن میگرفت . کلی گروه سرود تشکیل میدادیم و تمرین میکردیم تا روزی که نوبت کلاسمون میشه سرودمون خوب اجرا بشه . اکثر شعرهامون هم تقلیدی بود . همش یا خمینی ای امام رو میخوندیم یا بوی گل سوسن و یاسمن آید یا از همین دسته شعرها... . چقدر من این بوی گل و سوسن رو دوست داشتم . هنوزم هر وقت از تلویزیون پخش میشه قلبم از بوی گل سوسن و یاسمن آکنده میشه . معمولا خوش صداترین دخترکلاس تک خوان بود . توی کلاس ما زری دختر همسایه مون تک خوانی میکرد .من هم همیشه بلااستثنا توی گروه بودم . گاهی توی این شور و حال معلم هامون بهمون میخندیدند . حالامیفهمم که چقدر کارهای کودکانه مون پیش خودمون بزرگ بود.والبته بزرگ هم بود. بزرگ بود که هنوزم که هنوزه یادم هست که چقدر برای این انقلاب زحمت کشیده شده و چه مادر هایی خونهای بچه های عزیزشونو برای پیروزی این انقلاب بزرگ دادند. هر چند روشنفکران انقلابی این مملکت جشن های دهه فجر رو کم رنگ کردند چون کار های مهم تر ی هست ! ولی من یادم هست که به پسرم بگم که این انقلاب همان شجره ی طیبه ای است که چند سال بعد از پیروزیش در لبنان و فلسطین جوانه زد و اکنون پس از موج بیداری اسلامی در جهان ، این مسلمانان مصر و تونس و لیبی و بحرین هستند که دارند پشت سر امام همیشه زنده ی ما راه میروند. تا پیروزی نهایی...انشاءالله